بهاربهار، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

دختر بهار

بدون عنوان

1394/7/2 16:48
نویسنده : فاطمه
233 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخترم.دوباره بعد از مدتها اومدم برات بنویسم.ببخشید که دیر میام.آخه همش تقصیر خودته.تا میام میشینم میای و شروع میکنی به شلوغ کاری.از احوالات یک سال اخیر برات بگم ملوسم.ماشاا.. روز به روز قد میکشی وهمه رشدت تو قدته برا همین لاغر به نظر میرسی.دندوناتم با سرعت لاک پشتی در میان اما ارزششو داره که منتظرش باشی چون به نظر محکم میان ماشاا...

وقتی تازه دوتا دندونای جلوت در اومدن به باب اسفنجی معروف شده بودی.وقتی بهت میگفتیم کوچولوی دندون خرگوشی اینقدر خوشگل میگفتی ((با ب بن دی)).اینم یه عکس از دندونات

    

 

از حرف زدنتم که نگو.باهر کی حرف میزدی اعصابشو خورد میکردی.چون هیچ کس متوجه صحبتات نمیشد.تا اینکه یه بار همون اولا که تصمیم به صحبت کردن گرفته بودی یاسمین اومدن و به کلی ،حرف زدنت متحول شد.لهجتم که نگو.تهرووووووووووووونی غلیییییییظ.اما الانم که دوسال و سه ماهته هنوز خوب خوب راه نیفتادی.اتفاق قابل ذکر دیگههم عروسی عمو جونت بود که سال 93 اتفاق افتاد و خونوادمون بزرگتر شد.حیف که تو جشن عمو جون خوابت برد و نتونستم ازت عکس بگیرم.عوضش کلی عکس دارم که یه سریش مال بعد نامزدی عمو جونه و یه سریشم مال بعد عروسیشه یعنی شش ماه بعدش.

عکساتو میذارم تو ادامه مطلب

 


 

این عکسا تو اولین سفرت گرفته شدن.هنوز یک سالتم نیست.دقیقا 11ماهگیته.

 

پسندها (1)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر بهار می باشد